چپ سنتی کدام نقش را در بیداری طبقه کارگر داشته؟

خوانندۀ گرامی، عصبانیت و احساسات عامیانه به کنار، فقط از موضع یک سوسیالیست انقلابی باید حرف زد. بحثِ ما روی مواضع سیاسی عامِ چپ سنتی است و هدف ریشه‌کن کردن اپورتونیسم مُزمن این چپ، که در اشکال مختلف تبارز می‌نماید است. تا زمانی‌که این مانع وجود دارد، مارکسیسم به طبقه‌ی خود بر نمی‌گردد. پس بحث را رفیقانه، مسوولانه، بدون ملحوظ و در چار چوب چند پرسش آغاز می‌کنم.

مطالب رسیدهگفتمان سوسیالیستی

نویسنده: شاکر

9/7/2025

خوانندۀ گرامی، عصبانیت و احساسات عامیانه به کنار، فقط از موضع یک سوسیالیست انقلابی باید حرف زد. بحثِ ما روی مواضع سیاسی عامِ چپ سنتی است و هدف ریشه‌کن کردن اپورتونیسم مُزمن این چپ، که در اشکال مختلف تبارز می‌نماید است. تا زمانی‌که این مانع وجود دارد، مارکسیسم به طبقه‌ی خود بر نمی‌گردد. پس بحث را رفیقانه، مسوولانه، بدون ملحوظ و در چار چوب چند پرسش آغاز می‌کنم.

پرسش اول: آیا ناسیونال – پوپولیست‌های ما باور دارند که کارگران ذاتاً سوسیالیست اند و این جنبش اجتماعی خارج از ذهن فرقه‌های سیاسی وجود دارد؟ اگر بلی، در کدام سند سیاسی و تیوریکِ این سازمان‌ها انعکاس یافته؟ مسلماً در هیچ یک.

درست. رفقا، مانیفست را بارها خوانده اند؛ اما از موضع خرده بورژوایی مائو، که نفهمیده و نخواهند فهمید. چون مارکسیسم فقط از موضع کارگری قابل فهم است، با مواضع سیاسی خرده بورژوازی نمی‌شود سوسیالیست بود. پس، فرقه‌های چپِ سنتی ما سوسیالیست نیستند؛ بلکه ملی‌گرا و ترقی خواه اند.

پرسش دوم: مارکسیسم چیست؟ مبارزه دو طبقه‌ی اجتماعی مستقل (کارگر و سرمایه‌دار است). اگر شما از این دو، یکی را حذف کنید، مارکسیسم دیگر معنایی ندارد؛ اما آیا ناسیونال – پوپولیست‌های ما، این موضوع را فهمیده‌اند؟ نه خیر. اگر این‌ها این درک اجتماعی را می‌داشتند، طبقه‌ی کارگر را جزو خلق، حساب نمی‌کردند، استقلال مبارزاتی این طبقه را در سطح مبارزات سایر طبقات تنزل نمی‌دادند و کارگران ما پس از نیم قرن، در شناخت دشمن به سبب تقلب این چپ در تیوری‌های مارکس، چنین گنس، عقب‌مانده و بی‌تشکل نمی‌بودند.

پرسش سوم: چرا ناسیونال – پوپولیست‌های ما نمی‌دانند که طبقه‌ی کارگر طبقه‌ی تاریخی است و رسالت تاریخی نجات بشریت را دارد. در بند مانیفست آمده: «پرولتاریای هر کشور به‌درجه‌ی اول با بورژوازی خود تصفیه حساب کنند». اما چپ ما در اسناد معتبر خود، خلاف این حُکمِ مانیفست، با بورژوازی خود جبهه‌ی متحد می‌سازد و این دشمن برده‌ساز را مترقی و ضد امپریالیست می‌داند.

بدبختی همین‌جاست. رفقای چپِ سنتی ما بارها این موضوع را در کتاب‌های تیوریک خوانده اند و بلبل‌واری تکرار می‌کنند؛ اما بی‌چاره‌ها، چه کنند که این را مائو گفته است. پس کمونیسم این‌ها کمونیسم مارکس نیست، کمونیسم مائو است. به « منطق » یکی از این رفقا « ما به زبانِ خود گپ می‌زنیم». اما بی‌شک رفیق! این را می‌گویند سطح عالی درک، از مارکسیسم!

پرسش چهارم: آیا رفقای چپِ سنتی ما مفهوم مبارزه طبقاتی را درک کرده اند؟ با تاسف نه. در مارکسیسم، مفهوم مبارزه طبقاتی اصولاً مبارزه کار علیه سرمایه، برای لغو مالکیت خصوصی و اعمار جامعه‌ی سوسیالیستی است نه چیزی دیگر. اما شما که تمام ادبیات برنامه‌ای و مشیِ این چپ را مرور کنید، درک این‌ها از این موضوع، مبارزه با فیودالیسم، استعمار و امپریالیسم برای ترقی، پیشرفت و تولید مستقلِ ملی است. لذا شایسته‌ی چپ سنتی است که بگوییم، سوسیالیسم این‌ها همان سوسیالیسیم کوته‌بینانه‌ی خرده‌بورژواها است که در مانیفست آمده است.

پرسش پنجم: آیا رفقای چپ سنتی ما این درک را دارند که بین ادبیات مارکسیست‌ها و بورژواها در نثر و شعر فاصله‌ی عمیق طبقاتی وجود دارد و مارکسیست‌ها ادبیاتِ خود را دارند؟ نه خیر. در صفحات رسانه‌های اجتماعی مثلاً در فیسبوک، رفقای چپ سنتی ما آگاهانه اشعار خود و یا از سایر رفقا را می‌گذارند آیا بین درد و رنج کارگران و وصف زیباهای شعر برای شعر، تمایز قایل‌اند و این تمایز را کارگر معدن زغال که از نبود وسایل ایمینی سرمایه‌دار و تبنگی جاده میوند که از بد رفتاری پولیس رنج می‌برند، درک می‌کنند که این‌ها بیان رنج‌ها و دردهای آن‌هاست؟ هرگز.

در نتیجه، لازم است که بگوییم که چپ سنتی ما، نمایندۀ طبقه‌ی کارگر نبوده، مفاهیمی چون طبقه‌ی کارگر و مبارزه طبقاتی که در ادبیات این‌ها لولیده، به سانی که در سوالات آمده، ماهیت بورژوایی و خرده‌بورژوایی داشته بر طبقه‌ی کارگر اثر گمراه کننده و منفی گذاشته است. لذا این‌ها باهم جوش نمی‌خورند.

امید که رفقا، در تیوری آرمان‌های مبارزاتی خود، تجدید نظر کنند. در صفحات مجازی با مسوولیت حضور یابند و اشعار تفننی آن‌ها به مواضع سیاسی کار علیه سرمایه عوض شود. فقط این جاست که می‌گوییم مفهوم مبارزه طبقاتی در جامعه‌ی ما درک شده است و چپِ سنتی، از عذابِ وجدان، رهایی می‌یابد.