سوسیالیسم بدیل موجه در بی افقی کاپیتالیسم
برای نسل ما که تاریخ را از منظر امروزی نگاه می کنیم، این امتیاز را داریم که بسیاری مقولات و کارکرد نظام های طبقاتی به ویژه نظام سرمایه داری را نسبت به کسانی که یک قرن پیش از ما می زیستند بهتر درک کنیم ؛ مخصوصا طبقه کارگر دیگر نباید فریب وعده و وعیده های دولت های بورژوازی و کسانی که زیر شعار سوسیالیزم و کمونیزم به سرمایه داری دولتی منجر شدند، بخورند.
مطالب رسیدهسیاسی
برای نسل ما که تاریخ را از منظر امروزی نگاه می کنیم، این امتیاز را داریم که بسیاری مقولات و کارکرد نظام های طبقاتی به ویژه نظام سرمایه داری را نسبت به کسانی که یک قرن پیش از ما می زیستند بهتر درک کنیم ؛ مخصوصا طبقه کارگر دیگر نباید فریب وعده و وعیده های دولت های بورژوازی و کسانی که زیر شعار سوسیالیزم و کمونیزم به سرمایه داری دولتی منجر شدند، بخورند.
تجربه نشان می دهد از کمون پاریس گرفته تا امروز طبقات حاکم هیچگاه به وعده هایشان صادق نبوده ند. چون نظام سرمایه داری ماهیت اش تبعیض، استثمار و جنگ و تجاوز است و عدم شناخت و آگاهی و سازمان یابی طبقه کارگر باعث شده نظام سرمایه داری به عمر ننگین اش ادامه دهد. کارگران و زحمتکشان باید بدانند نظام سرمایه داری بنیادش با تبعیض بنا شده و خواست عدالت از چنین نظام که استثمار و غارت و نابرابری را سرشت بشر می داند، یک امر بیهوده و ساده لوحی بیش نیست. و یکی از علت های عمده که تا هنوز جوامع انسانی از جبر اجتماع رهایی نمی یابند، عدم انسجام و همبستگی کارگران و زحمتکشان جهان با هویت و برنامه مستقل طبقاتی یعنی سوسیالیزم کارگری است.
مثلا همه به این باورند و تاریخ هم گواه این مساله است که تودههای افغانستان در طول تاریخ قربانی های فراوان داده اند ولی بعد از هر پیروزی و شکست دشمنان شان به گفته غبار بعد از هر حمام خون دوباره همان پیراهن چرکین را به تن نموده اند. یعنی جنگ و مبارزه شان بدون خواست های روشن طبقاتی و رهایی بخش بوده و بنابراین همواره چوب سوخت رقابت ها و امیال شوم طبقات حاکم بوده اند.
"قابل یادآوری است بیشترین نقش را که در گمراهی توده ها و حتی جریان های مدافع طبقات زحمتکش ایفا نموده مذهب و ناسیونالیسم اند، که قرنها احساسات و عواطف انسان از خود بیگانه شده را در چنگال خود دارند تا چهره منحوس و زشت نظام طبقاتی را انسانی جلوه دهند و ماهیت طبقاتی آنان را پنهان نگه داشته گاهی بنام امت و ملت و گاهی بنام هموطن و هم تبار عملکرد غیر انسانی و ارتجاعی و در ضدیت با آزادی و رهایی نظام های طبقاتی را لاپوشانی نموده و گرگ گوسفند را در یک ریسمان ببندند".
امروز با عریان شدن همه نیرنگ و تزویر این نظام ها و تجربه دو جنگ جهانی و دیگر تبعات مهلک مثل عروج دولت های فاشیستی و ظهور گروههای فوق ارتجاعی تروریستی مثل طالب، القاعده و بالاخره تخریب محیط زیست و دهها مسائل دیگر، این زمینه برای طبقات محکوم خصوصا برای طبقه کارگر مساعد ساخته که بادرس گیری از گذشته دیگر بنام مذهب، ملت و امت و هر نام دیگر ماورای طبقاتی و در زیر پرچم و شعار طبقات حاکم عرق و خون خود را نریزند. و زمان آن رسیده که طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان با هویت و برنامه مستقل خودشان به میدان مبارزه در آیند. آنان چیزی را درین راستا جز زنجیر برده گی شان از دستنخواهند داد. مردم افغانستان در تاریخ قریب در جنگ های آزادی و استقلال بورژوای و جنگ های مذهبی قربانی های فراوان داده اند. قدرت های بزرگ جهانی را با از دست دادن جان میلیونها انسان از کشور که در آن برای خود سرپناه ندارند، متجاوزین را بیرون رانده اند و هر باری که قربانی داده اند نه به آزادی رسیده و نه به رفاه و عدالت. برای هر انسان سلیم و پرسشگر این بزرگترین تجربه است که باید از تاریخ آموخته باشند. اگرچه در قرن نزده ناسیونالیزم هنوز یک پدیده جدید بود و چهره خود را عیان نساخته بود شاید توده ها حق داشتند زیر لوا و شعار آن قربانی دهند و به کشور و ملت شان افتخار ورزند. اما با ظهور دولت های تمامیت خواه و استبدادی بورژوای جایی برای ناسیونالیسم، وطن پرستی و دموکراسی بورژوایی باقی نگذاشته است.
ازینرو وظیفه سوسیالیست ها این است که مبارزه و آگاهی دهی را برای رهایی جامعه از ستم استثمار و ستم های گوناگون از قبیل ستم ملی، ستم و تبعیض علیه زنان آغاز کنند و تئوری رهایی بخش را در درون طبقه کارگر و زحمتکشان که همواره چوب سوخت جنگ های دیگران بودند،ببرند و با تجربه و درس گیری از شکست و نا کارایی جنبش های گذشته راه روشن طبقاتی را برای رهایی رادیکال، یعنی لغو استثمار و کارمزدی و بنای جامعه نوین نشان دهند. این امر امروز به یمن کار کرد نظام سرمایه داری در سه صد سال گذشته و با عریان شدن چهره ضد انسانی این نظام خصوصا در جنگ اخیر غزه و کشتار هزاران انسان توسط دولت سرمایه داری و فاشیست اسرائیل با چراغ سبز امریکا و شرکا و بالاخره تحمیل طالبان تروریست بالای چهل میلیون انسان افغانستان، میسر شده و ماهیت نظام سرمایه داری ، چه اسلامی و چه لیبرال را مثل آفتاب به همه روشن گردیده است و بنابراین تنها یک افق سوسیالیستی و رادیکال می تواند پاسخ به این وضعیت غیر انسانی حاکم در کشور ما و در جهان باشد.
پس این رسالت تاریخی را فقط جریان سوسیالیستی می تواند به انجام رساند که با جریان های پوپولیستی و خرده بورژوای تسویه حساب نموده باشد و باور مند به نقد اصولی و رادیکال مارکسیستی بوده و با نظر داشت شرایط خاص تاریخی تحلیل درست را برای بیرون رفت از اوضاع کنونی به طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان ارایه نماید.